بخش 130

حکایت در نمد در دوختن زن عرب.سوی اب باران را و مهر نهادن بر وی از غایت اعتقاد عرب

مرد گفت آری سبو را سر ببند
هین که این هدیه‌ست ما را سودمند

مرد عرب خطاب به زنش گفت بهتر است سر کوزه اب را ببندی زیرا این هدیه برایمان فواید خوبی رو خواهد داشت

*********************

در نمد در دوز تو این کوزه را
تا گشاید شه بهدیه روزه را

لازم است سبوی اب را با نمد استتار نمایی تا شاه روزه خود را با اب سبو افطار نماید
توضیح....
پیچیدن کوزه اب در نمد بلحاظ حفظ خنکی اب بسیار موثر است و در گذشته نه چندان دور در روستاها و عشایر برای سردی اب از ستر کوزه با نمد بهره میبردند
بدین طریق که سبو را با پیچشی از نمد میپوشاتدند و در طول روز نمد را با ریختن اب مرطوب نگه میداشتند تا بدین طریق به خنکی ان کمک میکردند

*********************************

کین چنین اندر همه آفاق نیست
جز رحیق و مایهٔ اذواق نیست

چون مانند این اب در هیچ نقطه ای از دنیا نمیشود پیدا کرد زیرا اب سرد کوزه شرابی خالص است و باب طبع و نوازش ذایقه ادمی است

**********************************

زانک ایشان ز آبهای تلخ و شور
دایما پر علت‌اند و نیم‌کور

زیرا بخاطر استفاده از ابهای تلخ و شور دچار بیماریهای گوناگون شده اند بحدی که نور دیدگان شان کم فروغ شده

**********************************

مرغ کاب شور باشد مسکنش
او چه داند جای آب روشنش

ان پرنده ای که دایما از اب شور برای رفع تشنگی بهره مند میشود چه میداند حقیقت و مکان اب زلال و پاک کجاست
مسایل السلوک
در کنایه های عرفانی منظور از اب شیرینی معنویت است که به اب شیرین تشبیه میگردد لذا کسانی که در وادی گناه سیر میکنند و اصطلاحا در شوره زار و لجنگاه معصیت بسر میبرند یا در سطحی نگری عقیده نادرست و به ظاهر معنوی و در باطن کشنده و الوده به زهر اوقات را میگذرانند چه میدانند حقیقت حلاوت و زیبایی حق را.....

*********************************

ای که اندر چشمهٔ شورست جاث
تو چه دانی شط و جیحون و فرات

ای کسی که در چشمه تلخی و شوری سکنی گزیده ای تو چه میدانی که شط و جیحون یعنی چه؟
مسایل السلوک
اهل معرفت در این بیت مراد از چشمه شور رو اهل ظاهر دانسته اند که در شهوات نفسانیت خویش عمر را به بطالت سپری میکنند و منظور از فرات ان امیال الهی و مواجید و مواذیقی که در وادی روحانیت اهل دل بدان دست می یابند

 

*************************************

ای تو نارسته ازین فانی رباط
تو چه دانی محو و سکر و انبساط

ای کسی که هنوز از تعلقات دنیای فانی رهایی نیافته ای .تو حقیقت محو و سکر و انبساط را چه میدانی
مسایل السلوک
مولانا در این بیت به عدم درک اهل ظاهر از مقامات عرفانی اشاره دارد .در نظریات نظریه پردزان صوفیه منازل مختلف و حالات گوناگونی تعریف شده است که سالک متناسب با سیر معنایی باطنی خویش بدان دست می یابد .در راس این بزرگان شاخص ترین ان عطار نیشابوری است که با طرح هفت وادی حالات مرید را تشریح می نماید
مولانا نیز به اهل ظاهر که غالبا اهل فقه و فقاهت و تقلید هستند هشدلر میدهد بهتر است به علت عدم فهم منازل و مقامات و حالات سکوت نمایند زیرا قدرت درک را ندارند هر چند در علوم ظاهری سکندر زمان باشند
عطار میگوید
احمد حنبل امام عصر بود
شرح علم او برون از حصر بود
چون‌ز درس و علم خالی امدی
زود پیش بشر حافی امدی
یا امام غزالی میگوید
ما جامه نمازی ز سر خم کردیم
وز خاک خرابات تیمم کردیم
شاید که در این میکده ها در یابیم
ان عمر که در مدرسه هاگم کردیم

********************************

ور بدانی نقلت از اب و جدست
پیش تو این نامها چون ابجدست

در وادی معنا اگر چیزی هم میدانی از پدر و‌نیاکان توست و اصطلاحات عرفانی در دایره درک تو چون کلمات ابجد است
مسایل السلوک
مخاطب مولانا مدعیان دروغین معرفت است که به صرف یادگیری الفاظ از گذشتگان خویش مدعی گشته ولی در حقیقت او‌مبتدی است درست مانند کودکی که برای تحصیل وارد مکتب میگردد و استاد برای سهولت اموزش وی از قاعده تدریس ابجد بهره میبرد

 

************************************

************************************

ابجد و هوز چه فاش است و پدید
بر همه طفلان و معنی بس بعید

تکرلر کلمات ابجد و هوز ساده و اشکار است و‌کودکان براحتی ان را میخوانند ولی هیچکدام به حقیقت ان اگاهی ندارند
مسایل السلوک
بیان اصطلاحات اهل معرفت خیلی ساده است اما درک حقیقت ان کار هر کسی نیست.نظریه پردازی و شرح یک وازه معنایی کاری بینهایت ساده و اسان است اما انانیکه که حقیقت معنایی ان را با تمام همت جان شان درک نموده اند خیلی متفاوت است

***********************************

پس سبو برداشت آن مرد عرب
در سفر شد می‌کشیدش روز و شب

مولانا محددا بصورت داستان برمیگردد لذا مرد اعرابی کوزه اب را برداشت و روز و شب طی طریق میکرد

*****************************************

بر سبو لرزان بد از آفات دهر
هم کشیدش از بیابان تا به شهر

واز اسیب رسیدن به سبوی اب لرزان و ترسان بود و با همین حالات از بیابان تا رسیدن به شهر بر دوشش میکشید

***************************

زن مصلا باز کرده از نیاز
رب سلم ورد کرده در نماز

و در ان طرف قضیه زن اعرابی بر سجاده نیاز نشسته بود و برای سلامتی سبو به درگاه خدا دعا میکرد
مسایل السلوک
در روایتی موجود است که حضرت جبرییل علیه السلام در هنگام عبور ادمیان از پل صراط به درگاه حق نجوای رب سلم سر میدهد
و از پروردگار میخواهد که بتدگان او به سلامت بگذرند

 

********************************

که نگه‌دار آب ما را از خسان
یا رب آن گوهر بدان دریا رسان

زن دعا میکرد
خدایا کوزه اب را سالم از گزند پستان جامعه محافظت نمت و ان را به دریا صفتی که منطور حاکم است برسان
مسایل السلوک
مولانا به سالکان راه طریقت در غالب این بیت اموزش میدهد که افعال شما درست شبیه اب کوزه است لذا برای حفاظت تن تلاش نمایید
مقوله معروف است که حفظ حقیقت یک فعل معنایی مهمتر از خود عمل است

**********************************

گرچه شویم آگهست و پر فنست
لیک گوهر را هزاران دشمنست

گر چه شوهرم ماهر و زبده در حفاظت از سبو است اما یک قطره از ان به مانند گوهری نایاب است لذا باید نگران بود

***************************

خود چه باشد گوهر آب کوثرست
قطره‌ای زینست کاصل گوهرست

اصلا گوهر چیست؟ خود ذات اب حوض کوثر است و برای چنین در گرانبهایی بطور طبیعی دشمن فراوان است
مسایل السلوک
کوثر از کثرت است و علت فضیلت این وازه از دو جهت است اول بخاطر اینکه بهانه ای شده برای وجه تسمیه سوره ای در قران به همین نام و دوم اینکه حضرت سید عالم علیه السلام فرمودند در بهشت حوضی است که اهل ان از دست من اب تناول خواهند کرد و در فضیلت اب ان روایات فراوان است
امااب در اصطلاحات اهل معرفت جایگاه ویژه ای دارد و هر گاه خواهند ادعا کنند کسی به مقام قرب رسیده گویند اب حقیقت یا شراب طهورا نوشیده
در منقبت عارفی بزرگ از منطقه ما روستای براباد بنام شیخ صوفی برابادی امده است
که ایشان سی سال در دشت نمک سار طی طریق نموده و به الهام خدا برای نیل به کمال وقرب باید شب جمعه به محضر ارامگاه حضرت سلطان در سنگان برود
لذا شب هنگام به محض حضور در جوار ملکوتی این مرد خدا مشاهده میکند عارفی بزرگ که عموما حضرت خضر بوده در جمعی از اولیاالله که انان نیز در جوار معتکف بودند کوزه ای شراب دارد و به همگان می نوشاند
وقتی همه می نوشند سلطان میزبان خطاب به خضر میگوید به صوفی هم پیاله ای بدهید
عنوان میکند تمام شده است و سلطان شکربار میگوید از ته مانده جام های میمانان جمع نماید که ماحصل تمام جام ها قطره ای گردد و پس از تناول ان شیخ صوفی از حال طبیعی خارج گردد و چون موسی علیه السلام( خر موسی.....)
بیهوش شود
صبح که به حالت صحو می اید چشم باطنی او به تمامی رازهای ملکوت گشوده میشود و به ادعای خودش تا هفت طبقه اسمان و مقامات لوح و عرش و‌کرسی و قلم و سدره.....بر او مکشوف میشود
اللهم انی اسلک من فضلک.....که هذا من فضل ربی
امین یا الله

 

[7:35:57 PM]*****************************************:

از دعاهای زن و زاری او
وز غم مرد و گران‌باری او

بموجب دعاهای زن و ناله ها و نگرانی و غمی که مرد اعرابی به سبب نگهداری کوزه تحمل میکرد

**********************************

سالم از دزدان و از آسیب سنگ
برد تا دار الخلافه بی‌درنگ

از کمین دزدان و سنگهای مسیر بسلامت سبو را گذراند و بدون فوت وقت ان را تا درالخلافه رساند
مسایل السلوک
حمل سبوی اب کنایه از سلامت ایمان و بیعت سالک راه به بارگاه حقیقت است
مرید میبایست با صبر و تحمل مصایب و شکیبایی در ناملایمات نفسانی و غلبه بر شهوات قدرت و ثروت و نفس امانت را سالم به صاحب ایمان تحویل نماید

دید درگاهی پر از انعامها
اهل حاجت گستریده دامها

همین که به بارگاه شاه رسید دید درگاهی است مملو از هدیه هایی که صاحبان نیاز عرضه نموده اند

********************************

دم بدم هر سوی صاحب‌حاجتی
یافته زان در عطا و خلعتی

در ان بارگاه لطف هرکس نتیجه هدیه های خویش را دریافت میکرد
مسایل السلوک
خدای کریم در قران فرمود
ولاتزروا وازره وزره اخری
هرکسی حمل کند نتیجه اعمال خویش را و هیچ کس ضامن کردار کسی نیست
لذا در بارگاه الهی نتیجه اعمال بر وفق نیت او معامله خواهد شد
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گتدم بروید جو ز جو

*******************************

بهر گبر و مؤمن و زیبا و زشت
همچو خورشید و مطر نی چون بهشت

در درگاه پادشاه به گبر و‌کفر و مومن و زیبا و زشت مطابق با هدیه ها باران صفت برخورد میشد و خورشید و افتاب حاکم برای انان بهشتی ساخته بود

*************************************

دید قومی درنظر آراسته
قوم دیگر منتظر بر خاسته

اعرابی مشاهده کرد در دارالخلافه گروهی در محضر شاه اراسته بودند و جمعی دیگر در انتظار الطاف اویند

***************************************

خاص و عامه از سلیمان تا بمور
زنده گشته چون جهان از نفخ صور

در ان مچمع خواص و عام از سلیمان صفتان تا موران همگی چون حشر دمیدن صور زنده بودند

***********************************

اهل صورت در جواهر بافته
اهل معنی بحر معنی یافته

در بارگاه حاکم با هر کسی مطابق با نیت و خواسته او معامله میشد دنیا دوستان را با جواهر و زر دنیوی و اهل معنا از ان بارگاه به وصال حق میرسیدند
مسایل السلوک
خدای مهربان در قران میفرماید
در دنیا کسانی هستند که فقط خواستار دنیا هستند و تمام همت انان در نیل به کمال مادی است لذا اینان هیچ بهره ای در اخرت نخواهند داشت
اما کسانی هستند که دنیا را معنوی میخواهند لذا به تبع ان اخرت را نیز بهره مند شوند
اللهم ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار

**********************************

آنک بی همت چه با همت شده
وانک با همت چه با نعمت شده

انگاه که انعامات حق را متناسب با همت خویش می یابند انکه همتی ندارد به حرص نعمت معنا تلاششان افزون گردد و انکس که صاحب همت مضاعف شد چه نعمت ها که نصیب میگردد
پایان بخش ۱۳۰
بیت ۲۷۴۲

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : شنبه 15 آبان 1395برچسب:انجمن,ادبی,مولانا,سنگان,شرح مثنوی معنوی,یاربی,مسجد گنبد, | 1:45 | نويسنده : مولانا سنگان |